اخ جون بازی! بازی! بازی
1. يه بلاگ داشتم تا چهار سال پيش که توش مسائل علمی راجع به sex مينوشتم! ..منظورم هم واقعاً "مسائل علميه"!!! (توضيح: يه موقع فکر ميکردم روانشناسی که خوندم تخصص تو اين زمينه ميگيرم.)
2. نه Fred و نه هيچ کس ديگه ای ميدونه من چند تا رابطه عشقی و غيره ای تو زندگانی داشتم... اين که رازی نيست... رازش اينه که خودم هم نميدونم!!! چون هر دفعه حوصله داشتم بشمارم چند نفر رو جا انداختم و بيخيالش شدم! (توضيح: مهمترين اينه که الان خوشبخت ترينم با رابطم)
3. بله! Drug-بازی هم کردم! (توضيح: ?!?any questions)
4. کوچيکتر که بودم وقتی خونه تنها ميشدم نوار يه خواننده زن ميذاشتم و ادای خوندن درميوردم و ميرقصيدم و با ماتيک مامان حس رو صحنه بودن بهم دست ميداد. تو دبستان که انگليسی نداشتيم، آهنگ های Madonna رو به فارسی مينوشتم که حفضشون کنم و اداشونو دربيارم.
5. چهار سال از دبستان مسئول آبخوری، سرسره و مبصر بودم. در 12 سال مدرسه، 7سال مسئول کتابخونه های مدرسه ها و 4 سال مسئول نمازخونه ها بودم... بله! با مهر مدرسه هم اردو واسه چند نفر که ميخواستن برن پيش دوست پسراشون نوشتم تو دبيرستان!
اميدوارم توقع نداشتين بخونين چند تا کتاب تو عمرم خوندم و اسم خانوادگی مامانم چيه و چند تا شعر گفتم و چه موفقيتهايی و چه مدالهايی..
بلاگ دارهايی که من ميخونم و ميشناسم دعوت شدن..فقط مونده نازنين.