گربه ها
هر از گاهی اگه به خودت فکر نکنی باختی. از همه نظر باختی. اگه به خودت فکر نکنی نه تنها زندگيت پيش نميره بلکه بر خلاف اون چيزی که فکر ميکنی کمکی هم نميتونی واسه کسی باشی. وقتی کسی رو ميشه درمون کرد که خودت سالم باشی. قويترين آدمهام بايد يه جا غمشون رو خالی کنن. برن بشينن دم آب و حرفشون و نگرنيشون رو بدن به آب که باخودش ببره. من عاشق آبم. آب پاکم ميکنه. آب شفابخشترين سنگ صبوره. با لطافتش دستمال به دست ميگيره و مغزم رو گردگيری ميکنه. مثل وقتيه که ميز کارم و کتابام رو جم و جور ميکنم. مثل وقتيه که افکارم رو جا به جا ميکنم. به جفتشون احتياج دارم. به مرتّب کردن خونه فکرم و شست و شوی ذهنم.
برا ايرونيها حيوون حيوونه...نه نه برا خيليها حيوون حيوونه. چرا از گربه هام بگم واسه يکی که فهمش رو نداره؟ مگه خودت حرفت رو قط نميکنی وقتی ميبينی طرف صحبت فهم درک اونچه که ميگی رو نداره؟ ممکنه يه لبخند بزنی. ممکنه فکر کنی "حيف!". ممکنه باورت نشه طرف از اينجا به بعد...به اين زودی ديوار کشيده تو مخش. ممکنه باز تلاش کنی بفهمونی. ولی فقط اذيت ميشی. فقط خودتی که اذيت ميشی. ولش کن. قبولش کن.
آرامشی که گربه هام بهم ميدن رو هيچ آدمی نداده بهم. عشقی که گربه هام بهم ميدن رو نميدونم با چی مقايسه کنم. - چقدر از مقايسه، اين تنهاترين معيارمون متنفّرم!- زيباتريم موسيقی تو گوشم صدای رضايت گربه هامه...که حتّی اسم فارسی هم نداره!!!