Wednesday, March 14, 2007

ديشب

..بگيريم همين نگيسای خودمون. مست ميکنه زيگ-زاگ عليلی ميزنه تا اتاقش. از اونجا که هنر روی پا ايستادنی که مامان و بابای بيچاره مون با چه بردباريی در کودکيش بهش ياد داده بودن رو با چندين گيلاس و به سلامتی قورت داده بوده پائين و مخش چرخ و فلک بازی ميکرده و چشاش کليد اتاقشو پنج تا ميديده، هر جوری تمام تمرکزشو جمع ميکنه در اتاق باز نميشده که نميشده...

يه مرد در اين حالت چيکار ميکنه؟

ممکنه يه سطل آشغالی، گلدونی، ديواری پيدا بشه که جيشش رو نوش جونش کنه، ممکنه يه چندين عربده ايی تحويل دنيا و همسايه های بيچاره بده تا ولو بشه دم در و خرپف غولآسا بکشه..... تا صبح

ولی نه! نگيسا چيکار ميکنه؟

حتی در اين حالت هم مخشو به کار ميبره و چون روغن پيدا نميکنه، کليدش رو به طرز معجزه آسايی ميکنه تو استفراغ دم درش و بفرمائيد... در به راحتی باز ميشه!!

1 Comments:

Blogger M said...

:((
akhe chetor toonesti ba'desh oon kelido bezaari too jibet Nagissa?

dar zemn age gharaare takaamol monjar be in beshe ke aadam kelidesho foroo kone too estefragh, khodetoon chi fekr mikonin?

Wednesday, 14 March, 2007  

Post a Comment

<< Home