Wednesday, February 28, 2007

!!الکی

ديدين آدم گاهی غم و غصه نداره زورکی ميخواد داشته باشه؟
ديدين آدم گاهی غم و غصه داره الکی ميخوام بگه نداره؟
ديدن بعضی ها بين اوّلی و دوّمی مونن......چون با خودشون صادق نيستن؟
***
کاش همه آدمهای دنيا گربه داشتن. ديگه هيچکی تنها نبود. ديگه هيچکی نه خودش قهر نبود. ديگه هيچکی نا آروم نبود. همه جا پر از عشق ميشد!
***
تازه بايد دوش هم بگيرم و فردا هم تکليف اين مثائل اداريم رو هم هل کنم!
***
lolita
رو دارم ميخونم. تا حالاشو که خيلی دوست دارم. نگيسا يه چيزی راجع به يه کتاب فارسی تو اين مايه گفت، گوش نکردم درست و حسابی.
***
.. وقتش نرسيده! سر موقع اش ميفهمه! بيشتر چيز ها وقت دارن. مثل صبح که ساعت زنگ ميزنه. وقتش ميرسه!

1 Comments:

Blogger Nana said...

ها ها! چه عجب! من لولیتا رو نصفه ول کردم:( نتونستم تمومش کنم
اونیم که درمورد فارسیش می گفت، لولیتا خوانی در تهرانه که خاطرات یه استاد دانشگاه از تدریسش تو تهران قبل از رفتن به امریکا. ) اگه بخونیش، احتمالاً مثل من اولش از حرص نوشته هاش میمیری!) esmesham reading lolta in tehrane, neveshteye azar nafisi.
همین دیگه!

Wednesday, 28 February, 2007  

Post a Comment

<< Home